در زمان پادشاهی منوچهر، در جنگی با توران،تورانیان سپاهیان ایران
را در مازندران محاصره میکند. سرانجام منوچهر پیشنهاد صلح میدهد
و تورانیان پیشنهاد آشتی را میپذیرند و قرار بر این میگذارند که کمانداری
و توران باشد. آرش از پهلوانان ایران داوطلب این کار میشود. به فراز دماوند
میرود و تیر را پرتاب میکند.تیر از صبح تا غروب حرکت کرده و در کنار رود
جیحون یا آمودریا بر درخت گردویی فرود میآید. و آنجا مرز ایران و توران
میشود. پس از این تیراندازی آرش از خستگی میمیرد. آرش هستیاش
را بر پای تیر میریزد؛ پیکرش پاره پاره شده و در خاک ایران پخش میشود
و جانش در تیر دمیده میشود. مطابق با برخی روایتها اسفندارمذ
تیر و کمانی را به آرش داده بود و گفته بود که این تیر خیلی دور میرود
ولی هر کسی که از آن استفاده کند، خواهد مرد. با این وجود آرش برای
فداکاری حاضر شد که از آن تیر و کمان استفاده کند
.
بسیاری آرش را از نمونههای بیهمتا در اسطوره های جهان دانستهاند؛
وی نماد جانفشانی در راه میهن است
.
ایرانی برفراز البرز تیری بیاندازد که تیر به هر کجا فرود آمد آنجا مرز ایران
نظرات شما عزیزان: